Wow nice😍I like boys😂

آره
یه ربات سگ هستا خیلی ترسناکه🤯

منظورت چیه

چرا این که میگم هست😂

واییی🤯 تو اینترنت زدم و دیدم🤯این بازش هست خیلی ترسناکه😖

وایییی😂من یه چیزی تو مغزمه که میگه برو تو اینترنت بزنش ببین چیه🤣

نه بابا اشکال نداره😂 ازش متنفرم😖خیلی لوس و نونور😐
اگر انیمیشن لید باگ رو دیده باشی یه شخصیتی توشه به اسم کلویی و لایلا که لوس و نونور هستن
این که من میگم لوس و نونور تر از اوناست

منم
شب ساعت ۱۰
شبکه پریما فکر کنم
فیلم زامبی میزاره😍
من میبینم
من عاشق چیزای ترسناکم
و درواقع میترسم🤣
بابام به همین دلیل نمیزاره
منم چند بار یه کارای کردم
الان دیگه میزاره🤣
فیلم زامبی عالیه😍

یبار دوستم پاک کنم و ورداشته بود بعد به معلم گفتم پاک کنم نیست گفت رو میز بچه هارو ببین پیداش کن بعد رو میز دوستم دیدمش گفتم این مال منه گفت نه مال خودمه گفتم نه مال خودمه معلم گفت ورش دار😂یعنی من ورش دارم 😂

البته قسمتی که تو شدی ۲ سانتی متر بلند تره🤣

🤯
فکر کنم من و تو یک انسانیم با خاطره های یکی🤣و به دو قسمت مساوی تقسیم شدیم🤣🤣🤣

من و دوستم همیشه تو مدرسه وقتی زنگ بعدی زنگ آره بود و تغزیه هامون رو هم نخورده بودیم توهم قاطی میکردیم و بعد هم مینداختیم زباله🤣

منظورت نمیدونم
منظورت نفهمیدم ولی آره خاطره های ترسناک چندش و خنده دار

🤣
وقتی مدرسه حضوری بود و هوا سرد بود
بعضی بچه ها کیفشون چرخی بود و کافشناشون میزاشتن رو دسته کیف
منم میزاشتم رو دسته کیفم
بعد همش میرفتیم تو کلاس و کافشنارو که میدیدیم از ترس زهر ترک میشدیم🤣

راستی بیا خاطره های
ترسناک چندش خنده دار
تعریف کنیم

🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣وای

منم یبار داشتم آب میخوردم بعد آب سرد کنمون نزدیک در پذیرایی است بعد در طوری یه قلابی داره که با اون میبندمش که باد هی نزنش تو در من اونو نزده بودم
بعد شب بود خونه تاریک تاریک باد هم بود بیرون
من داشتم آب میخوردم که ناگهان باد در توری رو هل داد و همینجوری داشت میمود سمت در
وقتی دیدمش از ترس آب رو نصفه گذاشتم و دویدم جیغ میکشیدم پلی بی صدا🤣
صدام در نمیومد از ترس🤣

بیا این خاطره هامون رو بگیم یعنی خاطره های ترسناک🤣

🤣🤣🤣🤣🤣

🤣
من یبار رفتم دستشویی بعد هروقت میرم همه جارو خوب نگاه میکنم که حشره نباشه بعد یه چهار پایه قهوه ای کمرنگ هم داخل دستشویی هست من زیر اونم نگاه نکردم بعد که رفتم ته ته دستشویی یک دفعه یه مارمولک غول پیکر که نگم انگار اژدها بود🤯اومد بیرون منم جیغ کشیدم تازه صبح زود بود برای نماز صبح بلند شده بودم بعد بابام اومد کشتش🤣یعنی انقدر گنده بود🤯

بعدش از ترس میپری تو هوا و میری تا تو فضا و از کهکشان راه شیری میری بیرون و میری تو کهکشان های راه شیری دیگه بعد هم سه ساعت میری تو فکر میگی اگر اونجوری شده بود چی اگر میومد تو لباسم چی اگر سمی بود چی اگر حالا پاهام دون دون شه چی اگر حالا کفشم خراب شه چی بعد هم از ترس دیگه بازی نمیکنی و از این به بعد با تمام ترس به اونجا میری و شاید هم این دیگه نری اونجا🤣

😂🤣حتی بد تر از گرفتن کرونا🤯