صحیح...برای ما زنگ قرآنه...
درسایی که ازشون متنفرم: مطالعات و هدیه
خیلی بدن
راستی...میدونستی.... ۲۳ دی رو مادره؟🦊🍂

جررر البته😅💔

من: im not dumb😐👿
هیرو: بر زمین پهن گشته و از خنده پاره میشود*
الکس: واییی خودااااا🤣🤣🤣

من: حیحیحیحی...اوه...خب...غذای روباها خرگوشان! و تو هم یک خرگوش کوچولویی!!
سیلور: چون فکر میکردیم بدترین شیطان کره زمین تویی!
هیرو : ._.
حالا نیستم میبینید این دیوونه بدتر از منه

این...خیلی ترسناک بود...

جرررر🤣😭
خوداااا
و صب بخیر🦊👋
البته،از جهتی روز خوبی رو شروع کردم!
چون کلاسم انلاینهههه نمیروم مدرسهههه!!!

من: تو...چی گفتی؟ گردن وی ۳۶۰ درجه میچرخد و با لباس و قیافه خونی به الکس نگاه میکند* به شکل عجیبی...همه شما ها گول خوردین و فکر کردین که من مثل انسان هام...ولی غذای اصلی من...خونه...پوزخند دیوانه وار زدن و دراوردن چاقو* چه چاقوی کیوتی...پرش که چاقو رو بزنم به الکس *
الکس: جا خالی دادن*
من: بیا اینجا خرگوش کوچولو! قول میدم هیچ دردی نداره! فقط یک گاز کوچولوعه! هیچکسی متوجهش نمیشه!

من: ترسناک کردن همه جا._.👌* خب اگه بخوای چشمای منو در بیاری...پوزخند دیوانه واری میزند* هه هه هه...هنوز یادته که چی گفتم؟
هیرو: چی گفته بودی؟ ._.
یادم نمیاد چون خیلی ترسوندیمون...
من: دنیا رو جهنم میکنم جوری ک هیچ شیطانی نتونه توش زندگی کنه...😈🔪☠️
چشمان قرمز وی نورانی میشوند*

من:ساختن یک پورتال به جایی که هیرو میره* من میکشمش و نصف خونش هم میقولم چون به نظر خوش مزه میاد و من هم یک نیمه شیطانم که غذاش خونه!
سیلور: عررر🗿💔
باشه
هردو در پورتال میروند*

من: بستن استیو با طناب ک نتونه فرار کنه* هه هه هه...حالا وقت🔪😈☠️___گوشی وی زنگ میخورد* اممم یک لحظه...الو؟😐
سیلور: اوه...به خیر گذشت...😰😔💔
من: خیل خب خداحافظ!

من: هه هه هه...خب حواسمو پرت نکنید تا همه شما رو روح نکردم بزارید این چش بنفشو بکشم!!!👿😈🔪☠️
سیلور: اممم نیکس...؟ خیلی خشن نشدی...؟ 😔💔😰
هیرو: استیو ولم کن الان همه مارو میکشه!

من: هیرو به نفعته بدیش به من تا کل جهان هستی رو جهنم ابدی نکردم جوری ک شیطان ها ازش فراری باشن!
هیرو،استیو و سیلور: یا خوداااااا!!!🗿🍂😳
استیو: عررر نهههههه!!! من نوموخوام بمیرممممم!!!!

من: قاپیدن استیو و در رفتن در حد جت با چشمان قرمز نورانی* حتی اگه استیو غذا هم باشه خودم میخورمش!☠️🦊
سیلور: ودف!؟ وایستا ببینم!!!
استیو: عررر نهههه یکی منو نجات بدهههه!!!

من: چشماش...عرر نههه ادامه نده فقط باشه نمیتونم اصلا بهت نگاه کنم ._.
استیو: آخه...اگه از این حالت بیام بیرون میکشیم!

من: قعط کردن برق* هه هه هه... خنده روانی مانندی* هیچکسی متوجهش نمیشه...هیچ دردی نداره...! چاقو را پشت خود مخفی میکند*
استیو: صلیب میگیرد* جلو نیا شیطان روانی!

من: خب شیطان کوچیکی...🦊🔪😈 سایه ای روی صورت پی می آید و یک چشم براقش دیده میشود*
استیو: تو هم شیطان روانی ای._.

جررر🦊🤣💃
من: این نگاه و تی ان تی و کینه ای که از هیرو داری خودش دارهمیگه🗿👌
سیلور: صحیح🗿

نمد چرا ولی واقعا بهش میاد :^)

رسما نابود میشه🗿🍂🦊
تصور من از شیپ اوسیم با جک*
بیا راجبش فکر نکنیم...

جرر چه کیوت شدهه!

صحیحه...
همه میدونیم
ادیت: میخواد تی ان تی هارو بکاره و آتیش بزندشون و طرف رو به فنا بده
فردی که میخواد ب فنا بده هم فکر کنم هیروعه ._.📏🔪