هیرو: پدروباه دردم اومد( جرررر پدروباه😂)
من: ازت خیلی عصبانیم
شدو:دارد از آنجا رد می‌شود که* امم___سلام دوستان 😅
وسط جنگ و دعوا همه به او خیره میشوند *
سیلور: عع چش نیمرویی🗿

من: خیل خب باشه...
گرفتن دست جوزف و در رفتن مث جت*
سیلور: وایسا ببینم کجا میرین!؟
به دنبالشان می افتد*

جیغشو الان میزدم همه کر میشدن🤣💔
من: منطقیه
هیرو: با این صدا میتونه ی کوچه رو کر کنه😐💀
جوزف: ببخشید واقعا تقصیر من نبود...قسم میخورم!
سیلور:

هیرو: هان؟
من: پدصصصصصگگگگگ اینجاییییی!؟ دراوردن چوقو*
سیلور: یاخدا ○-○
نیکسی آرام!
من: بیا ببینممممممم
هیرو:

بلی
من: تعظیم کنید من م.لکه سم سازی هستم
هنوز بهم آرتیست نداده بعد همه یا آرتیست یا مگا آرتیست دارن😔✨️

منطقیه😂
نیکس: متاسفانه بله😔😐✨️
سیلور: هعی نمیشه برگردن برن؟
استیو: نه :/

گربه ماینکرفتی یبار پیدا کردم زدم گوربه علی=پفک
یبار هم همین این آرته
یک چندتا سم دیه هم بود لیندا بهم میمر داد

من: اون چش سفیدم برگشته احتمالش زیاده
سیلور: :)))))
استیو: از خداتون باشه برگشتیم

بهش فرند ریکواست دادم
دول میمر بهم داده آنقدر میم های سمی ساختم

آخه نیس حرفتو پس بگیر کجاش کرینجه؟ :/

راستی چون از مگان قبلی ای که کشیده بودم راضی نبودم یکی دیه کشیدم

گفتم سلام ولی جوابمو نداد :]...
هعی...
ولی خیلییییی خوببب بوددددد
تابالرنزتبزاحهعییهخفیلتایعههیف

سیلور: فکر کردی میتونی فرار کنی؟
ناگهان نیکسی مث جن ظاهر میگردد *
من: سلام ._.
جوزف:

من: منطقیه....
سیلور: hi :D

آره

بلی

لیندا چندوقت پیشش اومده بوددد چتتتتت
منم باهاش حرف زدمممممممم

Xdddd

منطقیه
ولی جدی جالب شده

نایس!
بلاخره اینا به آرت هامون برگشتن