Block this user Report this user
(\ (\
(„• ֊ •„)
━O━O━━━━━━━━━━━━━
◓・: 𝐡𝐢𝐢𝐢, 𝐜𝐚𝐥𝐥 𝐦𝐞 𝐭𝐞𝐱 🦖◒
ₛₕₑ◌ₕₑᵣ★𝖝𝖓𝖙𝖕
¹³ 🐢
𝙿𝚕𝚎𝚊𝚜𝚎 𝚒𝚐𝚗𝚘𝚛𝚎 𝚝𝚑𝚎 𝚘𝚕𝚍 𝚊𝚛𝚝 𝚋𝚎𝚌𝚊𝚞𝚜𝚎 𝚌𝚛𝚒𝚗𝚐𝚎 𝚊𝚗𝚍 𝚜𝚑𝚒𝚝..
◑ ᴄᴀɴ ʏᴏᴜ ꜱᴜᴘᴘᴏʀᴛ ᴍᴇ?◐ 🦄 ✧・゚
𝕀𝕟𝕤𝕥𝕒𝕘𝕣𝕒𝕞 𝕒𝕣𝕥𝕤🦦🍄: @𝘵𝘦𝘹_𝘢𝘳𝘵𝘪𝘹0 .・゜゜・
𝐬𝐱𝐬𝐡𝐥𝐞𝐲 🦄🌱
#furryfandom ♡
━━━━━━━━━━━━━━━━
Silver :V member of ❤️💚🧡 an...
من: به دست فن ارت نیکس 🗿🌈
هیرو: چطوریییی؟؟
من : کاری نداره 😐💔
مثلا من میتونم تورو بکشم که لباس دامادی پوشیدی و استیو هم لباس عروسی 🗿🌈
بعد تبدیل به واقعیت میشه /: 🌈
هیرو... هیرو.. کدوم گوری وسط درس رفتی؟ 😐💔
هیرو درحال نقاشی استیو که وسط اقیانوس اطلس گیر کرده 🗿*
Silver :V member of ❤️💚🧡 an...
عروسکا شب ها🗿:
انا: خب بریم الان سرشو بکنیم؟ /:
السا: نه بریم پرتش کنیم تو اب خفه شه 🗿
و تا صبح بحث میکنن که چه بلایی سرت بیارن /: *
اخر هم تو از خواب پا میشی و اونا مجبورن خفه شن 😐💔
Silver :V member of ❤️💚🧡 an...
خلاصه هردو بسی اوسکول گشته و هم رو ول نمیکنن 🗿
هیرو: استیو میشه بس کنی تا به قول معلمم نکردمت تو کیسه از دره پرتت نکردم پایین؟ /:🌈
من: افرین درسو پس یاد گرفتی... بهت از همین الان نمره ی بیست میدم!! 🗿🌈
هیرو: هورا 🙂😐
Silver :V member of ❤️💚🧡 an...
نگم برات بهتره دادا 😐💔
کاش همه ی بچه ها هم سن خودم بودن یکمی درکم میکردن 🗿
در کل:
گند زدن به اتاقم 🙂
جیغ جیغ میکردن 🙂
حسودی میکردن 😐
رفته بودن رو مخم 🙂
عکسای تولدم و خراب کردن 🙂
اخر هم یکی از وسایلام رو گم کردن 😐
Silver :V member of ❤️💚🧡 an...
من خودم به اندازه ی کافی از دست پچه های فامیل حرس خوردم 🗿💔
مخصوصا اون کوچولو ها /:
به خودشون میگن چهار سال و نیمه ها 😐
من: اره همین چهار سال و نمیه ها بودن امسال ریدن به تولدم 🗿🔪
Silver :V member of ❤️💚🧡 an...
خواهش میکنم 😂
مغزم: صب کن چی؟ /:
من: خو انتظار داشتی چ بگم؟ ._.
مغزم: راس میگی منم ایده ای ندارم 🗿🌈
ایح ایح این واقعا اتفاق افتاده 😂💔
استیو: تروخدا ولم کن هیروووو 🗿🗿🗿💔💔
Silver :V member of ❤️💚🧡 an...
اوک حالا تو یه چی بگو دیه نمیخوام از شکنجه ای که به خواطر یه بچه کوچولو کشیدمو ب یاد بیارم 🗿💔
Silver :V member of ❤️💚🧡 an...
ببخشید مامانم.... بل خودت میدونی /: 💔
Silver :V member of ❤️💚🧡 an...
باورت میشه یه بار منو خر کرده بود گفته بود واسش فردا گل بیارم؟ 😂💔
رفتم فردا یه گل براش اوردم 🗿💔
به کل کلاس گفته بود پرنیا میخواد منو بکشه //:
این نوع گل رو داداشم یه بار مالید به پیشونیش مرد /:
و کل کلاس پریدن به هم 😂
من در اعماق ذهنم:
به جهنم 🙂
به جهنم 🙂
به جهنم 🙂
به جهنم 🙂
Silver :V member of ❤️💚🧡 an...
من: خب بریم سراغ ادامه ی درس 🗿🌈
و با توعم هیرو.. یه بار دیه به درس گوش ندی ازت نمره کم میشه |:
هیرو: باشه 🙂
من: خو اوکی وقتی خشمگین شدی بکوب تو صورت طرف 🗿🌈
این حتما یاد داشت شه /:
Silver :V member of ❤️💚🧡 an...
معلم منم همینه 🗿🔪
من وقتی پیش دبستان بودم :
یه دختر کوچولویی بود همیشه حسودی منو میکرد //:
از شانس گندم اسمش پرنیان بود 😐💔
از شانس گندم تا اخر دوم هم کلاسیم بود 😐💔
از شانس گندم دوسم داشت و ولم نمیکرد 😐💔
از شانس گندم مامانمم اونو خیلی دوس داشت 🗿💔
خلاصه وقتی یه روز غایب بود من تازه متوجه میشدم زندگی چه حالی داره 🗿🌈
Silver :V member of ❤️💚🧡 an...
فقط یه جواب واست دارم 🗿🌈
(ب م چ) 🗿
میخواستی سر کلاس خوب به درس گوش بدی انقدر حواس پرت نبودی /:
تازه باید بگم این سوالت تو امتحان نهایی هم میاد 🗿🗿🌈
جمله ای که معلم ها سر کلاس همیشه میگن //: *
هیرو: 😐💔💔
Silver :V member of ❤️💚🧡 an...
اوم /:
ببینم سیلور..
یه سوال تو دوس داشتی اگه میشد یه حیوون میشدی کدوم حیوون رو انتخاب میکردی؟
به جور اژدها 🗿*
من: گربه (:
دختر دایی فضولم : حالا چرا گربه؟ 🗿
من: چون گربه ها ازادن و هرجا که دلشون بخواد میرن و یه زندگی ارومی دارن (:
دختر داییم 😐: ادما بدن گربه هارو میگیرن دمشونو میکنن کشورشون میکنن... 🗿💔
من: خودت چ دوس داری؟ /:
دختر داییم: گنجشک (:
اونا ازاد تر هستن 🗿🌈
من: خو اوکی تو گنجشک شو من میام میگیرمت میخورمت 😂🔪💔
دختر داییم: /:
Silver :V member of ❤️💚🧡 an...
سمممم /: 💔
من جات بودم طرفو هک میکردم جرش میدادم میکردمش تو کیسه از دره پرتش میکردم پایین 🗿🌈
Silver :V member of ❤️💚🧡 an...
😂😂
ببینم سیلور خودت نمدونستی واقعا رنگ چشات نقره ایه؟؟ /:🔪
سیلور : نه به مولا 😐💔💔
Silver :V member of ❤️💚🧡 an...
بابا بزرگ منم اسممو همیشه اشتبا میگف 🗿💔💔
همیشه میگفت پریان ///////:
تنها چیزی که باعث خودکشی من همیشه بود 😐😐😐😐