هیی وایسااا! به منم ی ماهی بدهکاری!
سیلور: تو دیگه چرا تیسی؟ /:
من: همینجوری... 🗿 به هر حال اون هیروبرایانه همه چیز میتونه داشته باشه //:
سیلور: صحیح
الکس: هیی من شوخی ندارمم 👿👿
پنجره ی خونمون رو شکسته.. یکی منو وا کنه میخوام اون پدسگ خودم خفه کنم
باز کردن الکس*
به سرعت میدوه سمت خونه ی هیرو /:
هیرو در خانه ی خود نشسته و استراحت میکند 🗿🔪
الکس یه سنگ بر میداره و محکم پرت میکنه و شیشه ی هیرو رو میشکنه
هیرو: هییی مگه مرض داریی؟؟ /: 💔
الکس: یه پنجره بهم بدهکار بودی اخه 🗿🪄
هیرو: ._. 💔

من: جررر تو قرار بود سقط شی بعد به فکر... بیخیال 😂💔
استیو: خو چیه... میخواستم باهاش ازدواج هم کنم 😐
الکس و سیلور: 😐😐
هیرو: لعنتیا! بازم کنید وگرنه بد میبینید 👿

Goodbye my friend 😿
I hope to see you again and be here by next summer 😿💔

من: عرر وایسا هیروووو احمق نباششش!!!
هیرو به حرفم گوش نمیده و شمشیر رو پرت میکنه به سمت الکس ! *
من یهو زمان رو نگه میدارم
اوکی خودت خواستی هیرو 🦦
شمشیر رو از محور الکس به اونور پرت میکنم و چونکه میدونم هیرو بازم شمشیر در میاره هیرو رو با طناب میبندم و یه عکس با چهره ی ترسیده ی سیلور هم میگیرم /:
و یهو زمان درست میشه 🗿
هیرو: وات ده هلللل یهو چ شدد؟؟
من: این حرکتو از استاد سونیک یاد گرفتم اون بهم اموزش داده 🗿🪄
سونیک : ایح ایح ایح
سیلور: عرر چه باحالههه
به منم یاد میدی سونیک؟ 😐👍🏻
سونیک: ایح ایح 🅝🅞 🗿
سیلور: عاح گلبم
من: من بهت یاد میدم 😈😈😈

من با کشتن استیو مخالفتی ندرم ولی الکس جونمو نجات داد .____.
هیرو...
هیرو درحال تیز کردن شمشیرش 🗿💔*

من: عرر گیر انداختن این دوتا اوسکول چه کاری راحتی بود 🗿👍🏻
هیرو داشتی میگفتی... که سال هاست نتونستی اینارو به چخ بدی؟ 🦦
هیرو: امم... نه.. چیزه 🗿 سوالت خیلی پر محتواست جواب دادن بهش مخمو هنگ میکنه /:
من: مخت نسوزه یوخت 🗿👍🏻
سیلور : اینارو ولش... بیاید قبل از اینکه بیدار بشن ببندیم شون به صندلی و شکنجشون بدیم یاح یاح یاااح 😈😈👍🏻🪄

من: چرا به ذهن خودم نرسید؟ هیرو میتونه تو این دنیا هر غلطی بکنه /: 💔
هیرو: ایح ایح...
ظاهر کردن کلی الماس*
سیلور: عرر کاشکی من جای هیرو بودم 😐💔
هیرو: حسودی نکنید شماها چشمم میزنید 🗿👍🏻🧿
من: زیاد به خودت نگیر 🦦👍🏻

وی هیرو رو میبیند و سعی دارد حواس الکس پرت کند *
در دل خود:
میدونم نباید اینو بگم ولی مجبورم 🗿💔👍🏻
اوه هه الکس.. میدونی چیه؟.. واقعا ازت... ممنونم .______.
الکس: ایح ایح کاری نکردم ک
که یهم هیرو دهن الکس و سریع میگیره و با داروی بیهوشی بیهوشش میکنه
هیرو: سو ایزی 🗿🪄
من: هیی! خیلی هم راحت نبود به احتمال زیاد انگشتام شکستن با توجه به پنجره بستن الکس /: 💔

LoL
دارم نقاشی الکس الان رو با یکی دو ماه پیشت مقایسه میکنم...
واو خیلی تغییر کرده 🦦🪄

من نشستن ساعت ها توی بوته ها*
عرر یعنی این الکس نمیخواد از اون ور دنیا با خبر بشه؟ 🗿💔
اوکی نقشه عوض میشه. _.
یه سنگ از پنجره میندازم داخل خونه که الکس کنجکاو بشه بیاد بیرون 🗿💔👍🏻
گشتن دنبال سنگ*
سیلور از اونور: تیسی داره چیکار میکنه دقیقا؟ /:
من: اها! یه سنگ ...
اوکی خوبه! میخواستم از لای پنجره سنگو پرت کنم که الکس بی حواس بدون اینکه منو ببینه محکم پنجره رو کشید پایید و انگشتای من لای پنجره گیر کرد /: 💔*
من :
میخوام بلند جیغ بزنم و گریه کنم ولی خودمو کنترل میکنم*
دیه داره جونم تموم میشه و نمیتونم خودمو نگه دارم...
عرررررررررررر!!
با صدای بلند بخون*
سیلور: جررر این صدای تیسی بود؟ /: 💔

منطقیه 🗿💔
اوکی اوکی...
یه نقشه ای دارم 😈😈😈
سیلور و هیرو:
چی؟ 🗿
من:
من میرم پشت بوته های جلوی در خونه ی الکس کمین میکنم وقتی الکس در خونه رو باز کرد که برا ی دقه بره بیرون من میپرم بهش و با دستمالی که داروی خواب اور بهش زده شده الکسو بیهوش میکنم و پرتش میکنم تو کمد واسه استیو هم شما نقشه بکشید
ایح ایح بوی 😈🐱👍🏻

عرر یعنی به چخ نمیدی؟ 😿💔
هیرو نقشه ای چیزی دارید؟ ._.
سیلور: خیر سرت هیرو برایان هستی هاا 😐

من: عرر نه 🦦
زمین موهام خاکی میشه 🗿💔
سیلور: کار همیشگی منه 🗿💔
من: پس بیا بدویم دنبال هیرو.. تازه هیولا ها نزدیک هیرو نمیشن /:
هیرو مثل جن یهو ظاهر میشه 🗿
کسی منو صدا زد؟ 🗿
من: همم🗿

چه نقشه ای؟ /:
وایسا... داره شب میشه صحیح؟ 😐🐱💔
سیلور: اره..؟ 🗿
الان الکس و استیو تو خونه ی نرم و گرمشون نشستن و ما باید عین روانی ها دنبال واتر و سوراخ سمبه بگردیم از دست اندرمن خر و هیولا های پدصگ /: 💔

من: عرر بیا از اینجا دور بشیم و به چیزی دیه دست نزنیم که اینا بگن این واسه منه و دوباره به چخ بریم ): 💔
سیلور: حق گو باشیم 🗿👍🏻💔
استیو: الکس حواست به وسایلات باشه .. گربه ها از روباه ها دزد ترن /:
من: هیی 🦦💔

درحال دویدن و التماس کردن *
استیو برداشتن شمشیرش *
سیلور: به مولا من نمیدونستم اونا واسه تو هستن استیو!
استیو: پس تو خونه ی من چه گوجه ای داشتید میخوردید؟؟
من: سکوت میکنم که این سکوت منطقی تر است 😐🐱
استیو: التماس بسه! اماده ی جر خوردن بشید! 🗿

چرا اینو میگی؟ ._.
تپلی صورتش خیلی بهش میاد اگه راستشو بخوای |=

من: عرر گند زدیم ک 😐🐱
سیلور الفرار ...
استیو: کدوم گوری در میرید؟
الکس: اون گوجه ها بازم اومده بودن دزدی؟ 🗿

من واقعا نیاز به یه ایموجی دارم که در حد مرگ داره میسوزه و میخواد یکی رو جرش بده 😹
و یه ایموجی که داره خون دماغ میشه براحح 🥴🤥😂

واو دو روز واقعا ارزشش رو داشت :v