Block this user Report this user
(\ (\
(„• ֊ •„)
━O━O━━━━━━━━━━━━━
◓・: 𝐡𝐢𝐢𝐢, 𝐜𝐚𝐥𝐥 𝐦𝐞 𝐭𝐞𝐱 🦖◒
ₛₕₑ◌ₕₑᵣ★𝖝𝖓𝖙𝖕
¹³ 🐢
𝙿𝚕𝚎𝚊𝚜𝚎 𝚒𝚐𝚗𝚘𝚛𝚎 𝚝𝚑𝚎 𝚘𝚕𝚍 𝚊𝚛𝚝 𝚋𝚎𝚌𝚊𝚞𝚜𝚎 𝚌𝚛𝚒𝚗𝚐𝚎 𝚊𝚗𝚍 𝚜𝚑𝚒𝚝..
◑ ᴄᴀɴ ʏᴏᴜ ꜱᴜᴘᴘᴏʀᴛ ᴍᴇ?◐ 🦄 ✧・゚
𝕀𝕟𝕤𝕥𝕒𝕘𝕣𝕒𝕞 𝕒𝕣𝕥𝕤🦦🍄: @𝘵𝘦𝘹_𝘢𝘳𝘵𝘪𝘹0 .・゜゜・
𝐬𝐱𝐬𝐡𝐥𝐞𝐲 🦄🌱
#furryfandom ♡
━━━━━━━━━━━━━━━━
Silver :V member of ❤️💚🧡 an...
من: عرر بچه گربه ای به دست یه سگ ترسناک کشته میشود 😐💔
سیلور: این قفل رنگش سبزه.. تیسی کلید سبز و بده!
دادن کلید سبز *
داگی: اگه قفل رو باز کنید بهتون شلیک میکنم!! پس بهتره قفل رو باز نکنی و دستاتو ببری بالا 😠
من: عرر باورم نمیشه تو دنیای خودم اونم توسط یه سگ قراره کشته شم 😔🤲🏻
Silver :V member of ❤️💚🧡 an...
اوکی همه ی قیچی ها و کلید ها رو جمع کردیم بروز یه کلید...
که اون از شانس گندمون دست کلونیه //: 💔
با این کلید ها میشه در راه فرار رو باز کرد و به سوی ازادی پرواز کرد 🗿🌈
Silver :V member of ❤️💚🧡 an...
استیو: به مولا ما فقط دست همو گرفتیم دیه جوز این هیچ غلطی نکردیم 😢
من: خب خب... شما دوتا دل دوستمو شکستید و رو گذینه ی مرگ کلیک کردید 🗿🔪
Silver :V member of ❤️💚🧡 an...
گود بای پارتی نقره ای 😂💔
پلی پلیسه و داگی میان *
پلی: پینک پلی اینجا چه خبره؟
پینک پلی: منو از دست این بچه گربه ی دیوونه نجات بده 😫
من: با من ازدواج کن اوکی ؟ 🗿🌈
پینک پلی: //:
سیلور: تیسی بیا فرار کنیم اینا شوخی ندارن!!
Silver :V member of ❤️💚🧡 an...
من: گریه نکن فرزندم /: 💔
بغل کردن سیلور*
سیلور : هعیی دنیای بدیه 😐💔
من: من خودم شما دوتا رو یه روزی از دره پرت میکنم پایین 🗿
سیلور: هعیی ///:
Silver :V member of ❤️💚🧡 an...
رفتن و ترک کردن اون دوتا *
سیلور میره توی بوته ها*
من : عرر 😐🌈
استیو: هعیی اون دوتا رو ول کن زیادی چرت پرت میگن 🗿💔
الکس لبو: ا_اره..
Silver :V member of ❤️💚🧡 an...
هردو میروند به دنبال کلید ها و قیچی های جادویی.. *
همینطور که میرن میرسن به اداره ی پلیس /:
سیلور: باورم نمیشه که پلیس ها هم از این زهرماری قولیدن 😐💔
من: بیا و با شجاعت شدید بریم داخل و کلید پیدا کنیم 🗿🔪
رفتن داخل اداره ی پلیس*
من: عرر یه قیچی لای این کتابا یافتم 😃🥲
سیلور: منم یه کلید نقره ای پیدا کردم جررر 😐
پینک پلی: هی شما دوتا اینجا چیکار میکنید؟ 👿🔪
من: عرر پینک پلییی ! 😃
محکم پینک پلی رو بغل میکنم*
سیلور: جررر داری چیکار میکنی تیسییی؟ 😐💔
Silver :V member of ❤️💚🧡 an...
من: جررر از الان به فکر بچه داری باید باشیم 😂
الکس: تمومش کنید تا نزدم بمیرید!
Silver :V member of ❤️💚🧡 an...
ما داریم دنبال جورج کوشولو راه میریم که یهو...
پنی: هی جورج! تو اینجا بودی؟ 👿 و با خودت مهمون اوردی؟
جورج: بچه ها از این در مخفی فرار کنید!
من: ولی ما به کلید احتیاج داریم...
جورج: بیا این کلید منو بگیر...
حالا برید من خودم فرار میکنم برید!!
و منی سیلور مث چی در میریم *
من: اون جون مارو الان نجات داد؟ .. 🗿💔
سیلور: اره 🗿💔
Silver :V member of ❤️💚🧡 an...
من: امم توی بازی پلیر ها جزو بدبخ ترین و بدون صلاح ترین موجودات زمین به حساب میان 💔 /:
پس نمیتونیم بهشون حمله کنیم... 🗿💔
ولی میتونیم فرار کنیم خونه ی اینا خیلی بزرگه //:
سیلور: عرر 😐
دویدن *
جورج : هی بچه ها!
سیلور: تو چرا چشمات سیاه نیس؟ /:
جورج: بیاید پیش من! راه فرار رو نشونتون میدم 🗿🌈
من: از کجا باید بهت اعتماد کنیم؟
جورج: الان ننم میاد به چختون میده /:
من: سیلور بیا بریم 🗿
Silver :V member of ❤️💚🧡 an...
استیو: پدصگ باز تا ما خواستیم دو دقیقه تنها باشیم تو پیدات شد؟ 😐💔
سیلور درحال در رفتن و کل ماینکرافت رو دویدن * 🗿💔
Silver :V member of ❤️💚🧡 an...
انها میوفتن رو چمن های بلند و نرم *
سیلور اروم چشماش رو باز میکنه...
سیلور: من.. من مردم و اینجا بهشته و یه گربه ی فرشته جلوم وایساده؟ 😐
من: عرر نه هنوز واسه مردن زوده.. بیا بریم ادامه ی بازی 🗿
اون ها میرن و به خونه ی پنی میرسن...
سیلور: پس خوک ها اینجا زندگی میکنن؟ /:
من: اره 🗿
رفتن داخل خونه*
درحال گشتن دنبال کلید *
مامان خوکه: خب خب.. پس ما مهمون داریم درسته؟ 😈
من: عرر نه 😳😳
سیلور: جررر مامان خوکه وقتی شیطانی میشه خیلی خوبه مخصوصا به سبک تو تیسی /:
من: چه کنیم 🗿
ماما خوکه یه چاقوی بزرگ دستش میگیره و در خونه رو قفل میکنه *
من: جررر 😐💔
Silver :V member of ❤️💚🧡 an...
اها..
راستشو بخوای بسی منحرف شدم 🗿
ولی خیلی باحاله در کل 😂💜💫
Silver :V member of ❤️💚🧡 an...
من: عررر باید امتحان بدیم؟ 😐💔
معلم: شماها اگه میخوایید زنده بمونید باید مسعله هایی که میدم و حل کنید 😈😈😈
من: عرر ولی ما که چیزی نخوندیم؟ 😐💔
معلم: پس مرگو انتخاب کردید...
سیلور : از همین میترسیدم 🗿💔
جواب بدین ببینم
2+2=?
سیلور: شوخیت گرفته؟ 😂
معلم: جواب؟
سیلور: یاح یاح یااح 4 🗿
معلم: به هر حال هردوتون باید کشته شید پس اماده ی ضربه های سنگین خط کش باشید!! 😈
من: عرر سیلور بدو اگه میخوای نمیریم باید بپریم از پنجره پایین!!
سیلور: دیوونه شدی؟ 😳
Silver :V member of ❤️💚🧡 an...
اوه از شانسمون یه معلم دیوونه توی مدرسه هست که از بالدی هم بدتره 🗿💔
اون یه غزاله و خیلی دیوونست... حواست به خط کشش باشه /: 💔
سیلور: خط کش..؟ 😐💔
من: بلی صلاح اون یه خط کشه 🗿💔
سیلور: جررر 😐
من: هروقت یه کلید یا یه قیچی نورانی و رنگی دیدی بهم بگو...
Silver :V member of ❤️💚🧡 an...
دویدن مث صگ* 🗿
مغزم : وایسا وایسا.. تو که سگ نیستی /:
من: بازم پریدی وسط حرفم؟ 🗿
اوکی ادیت...
دویدن مثل گربه 🗿
هردو میدوند و روبی اونارو گم میکنه... *
من: اوه فکر کنم رسیدیم به مدرسه ی پیگی 😐
سیلور: جررر مدرسه... 🗿💔
Silver :V member of ❤️💚🧡 an...
روبی اره برقیش رو راه میندازه *
کجا میرید با این عجله؟ 😈
من: ببین دنبالم بیا!! اصلا نباید به بن بست برسیم فقط بدو! /:
Silver :V member of ❤️💚🧡 an...
اوه فکر کنم تو از جایی که من زندگی میکنم چیزی نمیدونی 🥲🥲💔
بذار توضیح بدم:
توی روبلاکس باید از هرکسی فرارکنی و نذاری اون تورو بکشه
تو باید کلید و قیچی های رنگی رو پیدا کنی و با قیچی نوار ها رو پاره کنی و با کلید قفل در ها رو باز کنی تا به بن بست نخوری اوکی؟