عرر منم 😺💃🏻
به احتمال زیاد اگه انیمیشن و ارت های ما بره تو رتبه ی اول جزو اولین ایرانی هایی میشیم که پس از سال ها... 😂👌🏻
این یه خوابه من مطمعنم 🗿👌🏻 تونی یدونه بکوب تو صورتم 😐👍🏻
تونی: برا چی؟ ._.
من: حرف نزن بکوب فقط 🗿👌🏻
کوبوندن* /:
من: عررر منو میزنی پدصگ؟ 🔪💀
تونی: اخه خودت گفتیی._____.
من: وایساااا کدوم گوری در میری؟ 🔪🔪
من: حالا فهمیدم که بیدارم 🗿👍🏻👌🏻
سیلور: ._.

و پروفایلت... عر 😐💔
به قول دوستم.. 🗿 بوسه ی دو عاشق 😂👌🏻👌🏻👌🏻

سیلوررررررررر 😱😱😱
عررر نقاشیم رفته تو رتبه ی ۱۴!!!!! 😱
عرررر خودایااا من زندم؟؟ 🗿🗿🗿

سوو کیوتتت 😆😆👍🏻👍🏻👍🏻
نیکس انیمه میکرم درست شد اخ جون! :D

اوکیی ممنون که به فکرم بودی 🙂

Thanks 💜

چرا شدم 🙂🤝
و به زور منو فرستادن مدرسه 🗿🤝
گاززز ورمههه 😂💔

Okay thank you 🙂💜

هیرو درحال افتادن به جونه استیو*
منووو مسخره میکنییی؟؟ 🔪😠😠
من: هعییی امسال توفم گیرم نیومد /: 👌🏻
سیلور: بیا دوتا من دارم باهم بقولیم یکی 🗿🤝
من: عرر ممنون
دی اند سرطانی؟ 😂

جوزف: چتونه؟ 🗿🤲🏻😇
طرف : غلط کردم رحم کنید 🤲🏻🥺
من: بذار فقط بریم 🗿🔪
باز کردن در*
همه رفتن به بیرون بجوز جوزف*
سیلور: چرا نمیای پس؟ //:
جوزف: فرزندم! 😇👌🏻 بیا تا تورا ___
طرف :گمشو از خونم بیرون 🗿

من: چته؟ 😐💔
خو دلم میخواست از صب منتظر این بودم 🗿🤲🏻
طرف: پسش بده ای دزده کثیف! 😠🔪
من: بذار برم تا پسش بدم 😐💔
طرف: امم...
سیلور: یه فکر کردم! بچه ها دارو ندارش رو بگیرید و بشکنید تا تسلیم بشه! 😈🔪
همه: چرا که نههه؟؟ 😈👌🏻
طرف: عررر وایسیدد

هیرو: همتون ببندید 🗿🔪
رفتن داخل خونه*
من: خاککک 😐💔
بابا منم که میتونم بوی خطرو احساس کنم بیاید برگردیم 🗿
هیرو: پیشی کوچولوی ترسو 😈
من: خفه بتمرگ 🗿
پریدن تو خونه*
طرف: قفل کردن در*
خب خب خب 😈🔪
سیلور: جرر
جوزف: پروردگارا! /: مارا از تمام بدبختی ها و شیاطین و گربه ها حفظ فرما! 🗿🤲🏻
من: بهم اصلا بر نخورد 🗿🔪

من: کوبوندن تو صورت روح خوار*
من: بی تربیته بی شخصیت! 😠
پریدن پایین*
ایششش 🗿🗿🗿
سیلور: جرر._______.

الکس: ببینم این لبخندم خوبه؟ 🙂
همه: امم.. اره خوبه.____.
الکس: ملیح اسمایل مثله السا* 🗿💔
در باز میشود*
طرف:یا خودا تو دیگه چه نوع موجودی هستی؟ 😐💔
الکس: مشخص نیست؟ ._.
جادوگر شب 😈🔪

من: از این روح خوار بسی متنفرم 🗿👌🏻
روح خوار : چی گفتییی؟؟ 😈😈😈🔪
من: اممم هیچی... 😐🔪

من: ااهههه ... چی شده؟ .. من مردم؟ 😐
دیدن استیو و الکس و هیرو*
جمع ماینکرافتی ها تو هالووین جمعه //:
الکس: چیه مگه؟ ما هم اومدیم اب نبات بقولیم uwu
جوزف درحال جوگیر شدن*
بابا بیاید بریم اب نبات جمع کنیم تا تموم نشدن!! 😠

بیا دیگه به این موضوعات فکر نکنیم که یهو پاهامون دست در میارن و دستامون پا جررر 🗿👌🏻💔
مغزم: چقدر دست تو پا پا تو دست شد //:
من: عرر._.

هیرو: شماها جایی نمیرید من میخوام شمارو بخورم! 😈👌🏻
سیلور: از کی ادم خوار شدی؟ //:
هیرو: تیکه کلام هالووینی 😐👍🏻
به هر حال همتون به مرگ محکوم میشوید 👌🏻😈
جوزف : فرزندم! بیا تا تورا به راه راست هدایت کنم 😇🔪
من: جرر._____.

واییی جررر 😐💔💔💔
ب دستانم خیره میشوم*
دستام: حی حی اگه پا داشتیم خودمونو قطع میکردیم از دستت فرار میکردیم 😈👌🏻🔪
من: محو افق به امید اینکه صدای توی سرم که اینارو بهم میگه تمومش کنه* 😐👍🏻💔

سیلور: در زدن*
در باز میشود
من: خدایا غلط کردم خودت کمکمون کن بتونم یه باره دیگه طلوع خورشید رو ببینم 😐💔
سیلور: قرمز شدن چشماش*
آب نبات بده وگرنه میمیری 😈😈😈🔪🔪🔪