عرر نیکس؟
به نظرت اگه تیسی موهاشو مصری بزنه چه شکلی میشه؟ 😂🤝
تیسی: روی من لطفا حساب نکنید 🗿💔🔪

یعنی امروز کلاس چرتکه نداشتم.____.

سیلور؟ 🗿🤝
بنده چند روزه پیش موهامو مصری زدم از نظرت اگه تیسی هم برای چند وقت موهاشو مصری بزنه و دوباره به حالت قبلش برگرده چه شکلی میشه؟ /: از نظرت به بچم میاد؟ 🗿
تیسی درحال در رفتن*
من:کدوم گوری داشتی میرفتی؟ /:
تیسی: نمیزارم موهای خوشگلمو کوتاه کنی 💀🔪
من: نترس خوشگل میشی بهم اعتماد کن! 😇✂️

I was very upset I'm really sorry):

ایم بککک XD
نیکسسسس همین الان برام یه اتفاق سرطانی افتاد 😂🤲🏻🤲🏻
وقتی رفتم کلاس همه جا خلوت بود ازشون پرسیدم چرا پس کلاس خلوته؟ /:
بهم گفتن کلاس قرار بود دو بعد از ظهر اجرا بشه و منی که خبر نداشتم 🗿🤝
من: چیییییی؟؟؟ 💀💀💀
مغزم: دسس گود باییی پارتییسسس جعفررههه 💃🏻💃🏻💃🏻😂

oh I'm sorry... what happened?

هعیی زندگی 🗿🗿🤲🏻
الان باید برم کلاس چرتکه و اصلا حال ندارم میخوام بگیرم بخوابم 😑😂🤝
درکم میکنی؟ //: 💔
حوصلمم بسی سر رفته 🗿
مغزم: چگونه میتونی حصلت سر بره وقتی از صبح داری مسخره بازی در میاری؟ //:
من: نمد 🗿🤝💔

نایس...
نیکس... 😐😐😐 انابل دقیقا همینو کشید

نیکس هم دقیقا همینو کشیده بود...

سیلور و جوزف به افق خیره میشوند و به فکر فرو میروند... 😐💔
دی اند سرطانی؟ 😭😂🤝

جررر 😂🤝
سیلور: زدن دکمه ی لف*
تونی: زدن دکمه ی لف... وات دا فاک چرا دکمه ی لف کار نمیکنه؟ ._.💔
دنیل: اخخخخ سرم... من زندم؟ اینجا بهشته؟ 🥴😇
من شهید شدم!؟ //:
دیدن تونی که داره دکمه ی لف رو با چک کش میزنه تا بره بیرون*
لعنتی! الان به چخ میرم! 😨
دنیل: جایی تشریف میبردی؟ 🗿👏🏻
تونی: 😐💔
و این شد که تونی بد بخت با دنیل تو بازی تا فردا گیر افتادن و تا اون موقع کسی متوجه نشد که چه بلایی ب سره تونی بدبخت اومد 😂🤝
دی اند سمی؟ 🤪💔

ول کردنه من*
من : تمام دستام و استخونام در رفتن /:
ولی ممنون 🗿👏🏻🤝

من: محو گشتن * 🗿
گیم اور * 🗿
سیلور: وات دا؟ /: تیسی از بازی لف داد؟ /:
تونی: هعیی._.
سیلور: ولش! 😈 تو چه مزه ای هستی؟ فکر کنم مزه ی ادامس نعنایی بدی درسته؟ 😈
تونی درحال کوبوندن دکمه ی لف * /:
چرا این دکمه ی لعنتی کار نمیکنه؟ 🗿💔

باشه 🗿
نمد.. اوکی /:

اره یه یوز پلنگ کیوت که کلاه گذاشته 🤪

تونی: زود باش بچمو پس بده الان میندازیش زمین یه چیزیش میشه! 🗿
میکی: جاش پیشه من امنه! 😈 اصلا قراره امشب تیسی خونه ی من مهمون باشه! 😈🔪
من: خدایا خودت بزار امشب زنده بمونم._. 🤲🏻
تونی: کشیدن دست من*
میکی: اونم اون یکی دستمو میکشه! /:
من درحال جرر خوردن*
سیلوررر! 😭

خوش به حالت که میاد به خوابت کاشکی میشد بیاد به خوابه من اونوقت من از خوشحالی سکته میزدم 😂💜

چرا؟._.

من: امم... من مزه ی گربه مرده مرده میدم پوسته استخونم تازه اگه منو بخوری میمیری! 🙂👌🏻
تونی: دروغ میگه! 🗿
من: یه بار نشد تو دهنتو ببندی؟ ._. 💔

جوزف: مگه من مسخره ی تو هستم؟ 😠 بپر پایین زیره پام علف سبز شد 🗿
سیلور: ولی... 🥺
جوزف: ._.
سیلور: عام اوکی 🗿💔 ... بستن چشمان خود و اماده ی پریدن*
1,2,3 ...
عرررر برید کنار نقره وارد میشوددددد! 💃🏻
افتادن در دستان جوزف*
سیلور: لبویی شدن * ಠ_ಠ
من: خب؟ /: سنگ کاغذ قیچی رو تمومش کنید اصلا هر دوتاتون منو بگیرید خوب شد؟ 🗿💔
تونی و میکی: اممم... ._________.
من: برید گمشید یا منو بگیرید ///: