هعیی با این ارتش فکر نکنم شب بتونم بگیرم بکپم /:

هعیی اخه درک نمیکنم واتس اپ ک چیزه خاصی نداره فقط یه برنامه ی چته که بستید ب مولا ما نمیخوایم با واتس اپ کارای غیر مجاز بکنیم فقط میخوایم با دوستامون دلقک بازی در بیاریم هعیی چی بگم... و منی که فقط تو واتس اپ خالم رو دارم که باهاش صحبت کنم //-:

من... دلم برای واتس اپ تنگ شده 😢💔
نمیخوامممم من میخوام برگردم به قبل 😭😔
خیلی دلم برای دوستام تنگ شده..

نساصتضنذث صنعتی ث ممنونممم حیحی XD
میخوام تا دقایقی دیگر کامل اینو تو اپا بزارم اگه اپارات منحرف راهی بکنه 🗿💔

هعیی اینترنت برا تو هم بازی در میاره؟ //: 💔
من: عرر بس کننن خسته شدم انقدر فیلتر شکن رو باز کردم! 😠
اینترنت: هار هار هارر همینیه ک هست 🗿
عرر واقعا؟؟ 😂🗿💔

هعیی باز چه بوقی خورده این استیو؟ 🗿🌿
ادیت راستی پس از سال ها... شیپ لونا و اکتاویا تموم گشت 🗿💔
الان میذارم پروف 🗿

عرر برگ هایم 🗿🌿
خیلی نانازه [:

هعیی چی بگم خودمم اصلا انتظار اینو دیه نداشتم ب مولا //:

داداش ازم انتظار داری واسه دختر سیکس پک بکشم؟ |:
درضمن.. این سبک منه که به این شکل بکشم مشکلی داری؟ 🗿

|||: چ ربطی داشت؟ 🗿🗿🗿

😂
واست ارت کشیدم درخواستی ولی هنوز ندیدیش... 🙄🙄🙄

و اینگور شد ک لونی کوچولوی قصه ی ما به خوبی ادب شد و به دست بلیتز باز گشت 🙄😇🗿
لونا: هعیی._. 💔
دی اند سرطان زایی 🗿🌈🌿

مبینا: صب کن.. تو که کیف دستی نداری... .____.
لونا: ._.
مامان مبینا: اوه نگاش کن! این لباسای لختی و پاره پوری چیه تنت کردی؟ 💀
با اون موهای پشمکیت موی گرگ همه جای خونه رو پر میکنه!! 🙄
ناخونات چرا انقدر بلنده؟ زود کوتاهشون میکنی! /:
ادیت: جررر نمد چرا یاد شنل قرمزی افتادم 🗿💔
لونا: ابگوره گرفتن و چش حلقه ای شدن* 😢
مامان مبینا: زود باش! الانم میرم یه لباس پوشیده برات میارم چون این لباسات اصلا مناسب یه دختر خوب نیست! 💀👌🏻
لونا: عررر._. 💔💔

جررر مغزم گوزید.________.
این پیام جا موند 🗿👌🏻
همراه اول... عمه داره ما خبر نداشتیم؟ 🗿💔

مامان مبینا: اوکی پس باید کل روز گوشیتو بهم بدی اگه قول بدی درستات رو خوب بخونی گوشیتو شب بهت پس میدم._.
لونا که بدجور رو گوشیش حساسه: grrrr noo 💀🔪
مبینا: عرر این خیلی بی اعصابه 🗿💔
ناز کردن لونا*
گرگ کوچولوی خوب! 😇
لونا: .____________.

اره اومده._.
من: برنامه نویس عنتر زورت میاد بخش دارک مود رو فعال کنی؟ میای این زرت پرتا رو فعال میکنی!؟ 🗿💔
برنامه نویس: ._______.
اره؟ ب ت چ دوست دارم! UwU 🗿

لونا: 😐
هعیی؟ 🗿
مامان مبینا: عزیزم؟ بیا من خودم مثل همین مبینا ادبت میکنم ببین چی بچه ی خوبی بزرگ کردم؟! 😇💫
مبینا: UwU 🗿
لونا: عرر بلیتزززز کمککک! من نوموخوام خوب باشم!
بلیتز: حداقل یکم از شرت راحت میشم ادبت هم خوب میشه! 🗿👌🏻
لونا: ._ . 💔

بلیتز: اخییی لونی کوشولو ی من دیگه بزرگ شده! 🥺🥲🗿
لونا: grrr 💀
رفتن توی گوشی و پت پت چت کردن* 🗿
بلیتز: لونی؟ تو کوشولو ی خوبی هستی! (:
لونا: پرت کردن چاقو به سمت بلیتز* به من نگو لونی اوکی؟ 💀
بلیتز: نه منظورم این بود که خیلی خوب چاقو پرتاب میکنی عزیزم! ._.
تربیت نا درست کودک* 🗿🤲🏻🤦🏻‍♀️

پس از سال ها زنگ تفریح 🗿🔪
جوزف: اخیشش از شرشون راحت شدم 🗿
عرر دی اند شد؟ ._. چون من ایده ندارم 🗿👌🏻💔

عرر سیلور ... ._.
من دیشب تمام قسمت های هلوا باس رو دیدم حتی اونی که تازه گذاشته بود! 😈🔪
و متوجه شدم که لونا چ نسبتی با بلیتز داره که انقدر بلیتز حواسش به لونا هست.____________.
لونا وقتی به دنیا اومده بود خانوادش اون رو تو اشغالی ول کردن و بلیتز هم داشت از اون محل رد میشد ک دید یه بچه گرگ کوشولو داره گریه میکنه واسه همین اونو برد خونش و بزرگش کرد هرچند با اینکه بلیتز جونه لونا رو نجات داد و براش همه چیز فراهم کرد اما لونا بازم با بلیتز بد برخورد میکنه.___________.
من: براححح 🗿💔👌🏻