خیلی... صبر کن ببینم چی؟ 😐🐱
من انتظار داشتم بهم امید بدی ولی...
تو هم مثل دوستام هستی..
بعد از چک شدن دلارام به ریشم میخندید و بهم میگف عینک خیلی بهت میاد 😂
من: دلارام کاری نکن کفشمو کنم تو حلقت 🗿
دلارام:
خود دکتر به منم گفته بود چشمت یکم ضعیفه 😂
تو هم مثل بقیه ی دوستانی... هعیی
من: کاشکی اون جوجه ی پدصگو هرگز بغل نم ی کردم که بلای جونم بشه 🥲💔

استیو: اره دیه.. پس به علت فن ارت تو بود که ریشای خوشملم رو از دست دادم؟؟ 🔪🔪
سیلور: به خودا یادم رفت /: 💔

چی؟ ... /:

سیلور من... باید یه حقیقتی رو بهت بگم... 😿🥺

راستشو بخوای من به یه دلیل دیگه از مدرسه میترسم 😭😭
این گربه ای که هرروز داری باهاش صحبت میکنی یه مشکل مزخرفی داره 💔
من پارسال با دوستام باید توی حیاط مدرسه مون معاینه ی چشم میکردیم... منم خیلی از این موضوع میترسیدم ☹️
نوبت من که شد بعد از چک کردن دکتر بهم گفت چشم چپت پنج درجه ضعیفه 😭
اخه من وقتی کوچولو بودم یکی از جوجه رنگی هام چشم چپم رو نوک زده بود... 😭😂😭
برام دعا کن امسال منو چک نکنن وگرنه باید دیگه بهم بگی تیسی گربه ای عینکی 😿💔
عرر بسی میترسمم

اره بسی مطمعن 🗿🫂🌈
به حرفم گوش کن...
استیو: اینجا چه خبره؟
من: اه دوباره این یارو چش بنفش وسط حرفم پرید 🗿💔
استیو: کاری نکن شمشیرم رو کنم تو حلقت /:
چی شده؟
سیلور: هچ فقط یادم رفته واست ریش بکشم..
استیو: خوب من داشتم اشپزی میکردم که یه قطره ی کوفتی اب افتاد توی مایتابه ی پر روغن //: 💔💔
و ریشام جزغاله شد و خونم به گا رفت و کوفتم شد 🗿🌈🌈🌈🪄
سیلور: داستان بسی بیوتیفولی تعریف کردی /: 💔

عرر سیلور دوخمل خوبی بودییی 😭😂💔
مدرسه ی... هعیی فوش ها از یادم رفته فقط میدونم که قراره هشت ماه رنج بکشم اخرای ماه هم باید استرس کوفتی کارنامه تو جونم باشه و شبا خوابم نبره /: 💔

جررر نه پاکش نکن کسی متوجه نمیشه 🗿

براح مغز منم همینه ._.
مغزم: یکم به خودت استراحت بده انگشتات به چخ رفت انقدر تایپ کردی 🗿💔
من: نوموخوام 🥲
دو هفته دیه باید با سیلور و گوشیم بای بای کنم چه انتظاری داری؟
مغزم: راس میگی 🗿💔

جواب ادیت شده:
بعلی یه چند باری پیش اومده ولی مامانم گفته امسال گوشیتو ازت میگیرم بعد از اینکه مشقات رو حل کردی گوشی دستت میگیری ☹️🥲💔

محکم فشار دادن سیلور*
سیلور: عرر مگه من بت نگفتم چند بار که منو دست مالی نکن /: 💔
من: عرر نمیتونم خودمو کنترل کنم اگه تو نبودی من هرروز با کی حرفم میگرفت؟ 🦦 😐
مجبور میشدم منتظر باشم یه روز دختردایی فضولمو ببینم 🗿💔
عرررر
سیلور: اوکی اوکی فشارم نده دنده هام ترکید!
ول کردن سیلور 🗿💔*

عرر یه کارتونه...
واقعا حس میکنم همزادیم 🦦💗
بیح بگلم همزاد 🫂

What is your oc ?

Oooww so cute! Thank you 💗🦦

یه سوال... چرا عسل اسم کاربریش رو عین تو کرده؟ /: 💔

اخ اینو راس گفتی ... /:

واو...
انتظار اینو نداشتم 😳😐
ولی خداییش راستشو بخوای منم همش دوس داشتم احساساتم رو با یکی به اشتراک بذارم ولی دوستام انقدر تو فازن از حرفای من هیچی نمیگیرن 🗿💔
پارسال قبل از اینکه انیمه میکر رو بریزم نتونستم خودمو نگه دارم دختر دایی فضولمو بردم اتاق بهش گفتم من رو کلونی کراشم /:
اونم اسمون رفت زمین رفت و داشت شاخ در میورد و گف من اصلا به این موضوع فکر نکرده بودم که تو هم کراش داشته باشی /: 💔
بهش گفتم هرکاری میکنی فقط حواست باشه رونیکا سوتی نده
دختر دایی کوشولوم*
هعیی اونم با خودمون بردیم اتاق اخه داشت از فضولی میمرد 🗿💔

جررر تبریک میگم 😐🌈

صورتش گوشت کوبیده شد 🗿👍🏻💔

من: عررر چقدر رومانتیک شد فضا 😐🐱
سیلور: جررر نه... 🗿💔
هیرو : باشه قول میدم شیطان خوبی باشم 🤞🏻
رمزی صحبت کرد * /:
من: دروغ گو!!
سیلور: هن؟
من: شیطان خوب... یعنی از اینی ک هست بدتر میکنه._.
هیرو: پس تو گفتی ماهی میخوای اره؟؟
من: ... 😐💔
الان بهت کتک میدم عررر وایسا گربه ی پدصگ!!
سیلور: فرار کن تیسی 😐💔
و من بسی تا جان داشتم کل ماینکرفت رو دویدم 🗿💔
دی اند 😐💔

من: هییی خواسته ی همه رو براورده کردی بجوز منن؟؟
من ماهی موخوام 😿
هیرو: پدر صلواتی تو دیگه ولم کننن 😐💔
من چشم حلقه ای شدن*
🥺🥺🥺🥺
دقیقا شدم همین گربه ی فن ارت تو 😂💔
هیرو: گربهه چه سگی داره چشماش //:
بیح اینم ماهی 🗿🐟
من: عررر
گرفتن ماهی*
سیلور تو چیزی نمیخوای؟
هیرو: وایسید وایسید مگه اینجا سوپر مارکته؟