من: نگاه التماس کنانه به فرشته*🥺🥺🥺💔💔لطفا بزار حداقال باهاش خداحافظی کنم وگرنه دریای اشک اینجا میشه و کریه منم تمومی نداره
فرشته: اممممممم...خیل خب فقط باهاش خداحافظی میکنی ها 😐🌈
من: ممنونممممممم!ا
و میرم ک مثلا خداحافظی کنم*
من:گرفتن دست سیلور و فرار از فرشته*
فرشته: چی شد الان؟😳💔
من: هرگز به یک روباه اعتماد نکن!😁😃😈ا