چمدونم روبان چیه 😐
یبار بهش گوشی ندادم گریه کرد
گفت گوشی گوشی
منم گفتم میبرمت مغازه فقط خفه
اونم ساکت شد
مام مجبور شدیم ببریمش مغازه
حالا داستان توی مغازه:
پسر عمم:روبان بستنی بخر
ومنی که درحال اب شدن بودم
مغازه دار داشت از خنده میترکید*
هیچی بستنی خریدیمو با پول خودمون🗿💔
بعد توی راه گفتم :برات بستنی گرفتم یکی بهت میزنم اگر گریه کنی بستنیتو میگیرم خودم میخورم😂
اون بدبختم خفه شد یکی جانانه بهش زدم انقدر دلم خنک شد
میخوام دوباره بهش بزنم🗿